سید حسین رضوی پور کارشناس و تحلیلگر مسائل اقتصادی در گفت و گو با قدس آنلاین در خصوص چرایی ریزش بازار سرمایه گفت :شیوع کرونا و رکود ناشی از آن، تورم و غیرقابل پیشبینی بودن شرایط اقتصاد کلان، تحریمها و تاثیرات آن بر اقتصاد ایران، همه و همه در زمره مسائلی هستند که میتوان تداوم فروریختنهای پیاپی بازار سرمایه را به آنها نسبت داد. اما کدام یک از اینها تازگی دارد و پیش از مرداد ۱۳۹۹ وجود نداشته است؟ مرداد ماهی که به یکباره بازار سرمایه در ایران رکودی بیسابقه را تجربه کرد.
وی در این باره افزود: به عنوان یک دانشآموخته اقتصاد و نه یک تحلیلگر مالی، معتقدم فهم و تحلیل ما از مسائل اقتصادی باید از ورای اعداد و ارقام، نمودارها و معادلات، متوجه ادراکها، باورها، کنشها و رفتارها باشد. در این مورد خاص، یعنی بازار سرمایه، از خود میپرسم چرا آن میزان از سرمایه مردم که وارد بازار سرمایه شده بود، حالا دیگر حاضر نیست مجدداً بخت خود را در بازار سرمایه بیازماید؟ پاسخ روشن است؛ کنشگر اقتصادی پیش و بیش از آن که رفتار خود را بر اساس معادلات عرضه و تقاضا، یا تحلیلهای تکنیکال تنظیم کند، تابع احساسات و ادراکاتی است که برآمده از تجربیات او هستند.
منظور ما از تجربیات شکل دهنده به رفتار مردم در قبال بازار سرمایه، صرفاً متحمل زیان شدن ایشان نیست؛ هیچ شطرنج بازی صرفاً با یک بار باختن بازی کردن را کنار نمیگذارد.
مسئله به تجربه و ادراک او نحوهی بازی کردن باز میگردد.
رضوی پور خاطر نشان کرد :مسئله فقط باختن نیست، بلکه مسئله این است که این بازیکن احساس میکند حریف به مهرههای او دست خواهد زد و قواعد بازی را بر هم خواهد زد. تغییرات ناگهانی و مکرر در پارامترهای تأثیرگذار بر وضعیت بازار، نظیر نرخ خوراک پتروشیمیها، یا نرخ انرژی صنعت سیمان و فولاد و آلومنیوم، تغییرات مکرر تصمیمگیری در نحوه عرضه داراییهای دولت در بازار سرمایه، عدم شفافیت در نحوه اعمال حاکمیت شورای عالی بورس و اتخاذ تصمیماتی که منافع ناشر را بعضاً تحت تاثیر قرار میدهد، سوء استفاده برخی چهرههای خاص از نوسانهای موجهای مکرر خرید و فروش متأثر از این تصمیمسازیها، توزیع نامتقارن اطلاعات و برخورداری برخی افراد از رانتهای اطلاعاتی، و از همه مهمتر و پررنگتر، تغییر نقش دولت از حکمران بازار سرمایه به فروشنده و ذینفع؛ اینها دقیقاً به مثابه دست بردن در قواعد بازی است.
سید حسین رضوی پور گفت : تجربه چند ماهه اخیر به خوبی نشان داد وقتی صاحبان سرمایه در بازار بورس احساس کنند بازی خوردهاند؛ یعنی در بازی شطرنجی وارد شدهاند که طرف مقابل به راحتی به خود اجازه میدهد برای تأمین مالی دولت یا صندوقهای بازنشستگی، منافع صاحبان سهام را قربانی کند و ضمن حفظ قدرت و اختیارات حکمرانی، از نقش حکمرانی خود خارج شده و نقش فروشنده و ذینفع را ایفا کند، دیگر در این زمین بازی نخواهند کرد.
تحلیلگر مسائل اقتصادی بیان داشت : نگاهی به بودجه سال آتی که در آن قرار است دولت بخش قابل توجهی از هزینههای جاری خود را از طریق فروش دارایی تأمین کند، این سیگنال را به فعالان بازار سرمایه میدهد که گویا قرار نیست دست بردن در بازار سرمایه به منظور تأمین مالی دولت نقطه پایانی داشته باشد. همچنین تأمین بخش دیگری از بودجه از طریق رد دیون به صندوقهای بازنشستگی نیز مبیّن آن است که دولت داراییهای غیرقابل نقدسازی خود را به ذینفعان صندوقهای بازنشستگی قالب خواهد کرد و طبعاً از جذابیت ارزش سهام شستا نیز خواهد کاست. سه و نیم برابر شدن ناگهانی نرخ انرژی برخی صنایع در مجلس نیز بسیاری از صنایع دارای بازده مثبت را عملاً زیانده خواهد کرد و به همین منوال، استفاده ابزاری از نرخ ارز برای بازیهای سیاسی نیز نشان داد سهامداران بازندگان اصلی بازیهای انتخاباتی سال ۱۴۰۰ خواهند بود.
استاد اقتصاد گفت : در این میان، اعمال فشار برای سبدگردانی، تهیه لیستهای بلندبالای متخلفین بازار سرمایه، پیگیری قضایی و نظایر آن اگرچه ممکن است بتواند سوپاپ اطمینانی برای فرونشاندن خشم مالباختگان بازار سرمایه باشد اما خشتهای دیوار فروریخته اعتماد را بازنخواهد چید. روشن است که مادامی که دیوار اعتماد مخروبه بماند، و دست سیاستمداران در بازی با مهرههای بخش خصوصی و سهامداران بازار سرمایه باز باشد، و حقوق مالکیت و حقوق شهروندی ضمانت اجرایی نداشته باشد، دیوار بورس همچنان در حال فروریختن خواهد بود.
انتهای پیام/
نظر شما